کوچکتر که بودم، از دکتری که مادرم من را پیشش میبرد، حسابی میترسیدم. قصه این ترس هم در آمپولی نهفته بود که هیچگاه برای دوای دردم، گذارم به آن نمیافتاد.
این قصه پرغصه نسلبهنسل و سینهبهسینه به کودکان ما منتقل شد و این روزها با گذشت زمان و تغییر عصر و نسل، بازهم شاهدیم که این ترس در دل بسیاری از کودکان ما وجود دارد. در این بین کم نیستند پزشکانی که با عشق با کودکان رفتار میکنند و در ذهنشان خاطرهای میسازند که تصورشان را از سفیدجامهها تغییر میدهد.
اینبار میخواهیم روی دیگر سکه را به تصویر بکشیم و از پزشکی حکایت کنیم که برخلاف تصور همه، نهتنها کودکان از ورود به مطب او نمیترسند، بلکه در هر بار مراجعه برایش نقاشی میآورند و به او گل هدیه میدهند.
پزشک هم با صبر و حوصله تمام، مجموعهای از این نقاشیها را بر روی دیوار مطبش جمع کرده و همین عاملی میشود برای تشویق کودکان محله عبدالمطلب تا بدون ترس به مطب این دکتر خوشذوق بروند.
کودکان با پای خودشان و بدون هیچ مقاومتی حتی در روزهایی که بیمار نیستند، به اتاق دکتر شماعی در یکی از درمانگاههای بولوار عبدالمطلب میروند و پزشک نیز بدون درنظر گرفتن تنگناهای کاری به درددل کودکان گوش میدهد و از خود آنها علائم بیماری را سوال میکند.
کودکان با دکتر شماعی آنقدر صمیمی و دوست هستند که گاهی پدر و مادرها، آنها را با پزشک در مطب تنها میگذارند و خلاصه اینکه این حکایت، روی دیگر سکه ترس از آمپول و پزشک برای کودکان است.
از کودکانی که به مطلب دکتر میآیند و برایش نقاشی میآورند، عکس گرفته میشود و در مانیتور مقابل مطب دکتر به نمایش درمیآید. همین باعث میشود بچهها با دیدن عکسشان کلی ذوق کنند، تا جاییکه بعضیهایشان فقط به این امید به مطب دکتر میآیند که عکسشان را در مانیتور ببینند.
دکتر شماعیاصل، پزشک عمومی در یکی از درمانگاههای بولوار عبدالمطلب است. این پزشک براساس وظایف خود روزهایی را در درمانگاه حضور دارد و در همین روزهای حضور، شیوه دیگری در طبابت خود بهویژه برای کودکان انتخاب کرده است.
شیوهای که بهجای ایجاد نیروی دافعه پزشک، نیروی جاذبه برای کودکان ایجاد کرده است و اینگونه میشود که خیلی از کودکان حتی در روزهای سلامتی، سراغ آقای دکتر را میگیرند و از پدر و مادر خود میخواهند هر طورکه شده آنها را به مطب آقای دکتر ببرند تا نقاشیشان را به وی هدیه کنند؛ البته در این میان دکتر هم با جوایزی هرچند کوچک از کودکان قدردانی میکند.
فاطمهسادات حسینی یکی از کودکانی است که با پدر و مادر خود در عبدالمطلب ۴ زندگی میکند. این دختر نُهساله یک سال است هر بار که بیمار میشود، بهسراغ دکتر شماعی میآید و اتفاقا هربار هم با اینکه بیمار و ناخوش است، خود را ملزم به کشیدن نقاشی میکند و برای دیوار اتاق آقای دکتر میآورد.
فاطمهسادات با اشاره به اینکه دکتر شماعی با کودکان متفاوت برخورد میکند، میگوید: من و همه دوستانم با آقای دکتر یک تیم هستیم. آقای دکتر نقاشیهای ما را با دقت بررسی میکند و درباره اینکه چرا این تصاویر را کشیدهایم، سوال میپرسد.
مادر فاطمه هم از اخلاق خوب و برخورد مناسب دکتر شماعی میگوید و میافزاید: من بارها دیدهام که کودکان بیمار، بدون هیچ نارضایتی و گریه وارد اتاق دکتر میشوند و آن دسته از کودکان هم که برای بار اول به اتاق دکتر میروند، دکتر با جایزهای کوچک و صحبتهایی کودکانه، نظر آنها را جلب میکند. خانم حسینی اضافه میکند: دکتر در برخی مواقع، نکات حساسی را که در نقاشیهای بچههاست، به پدر و مادرها یادآوری میکند. انگار دکتر در نقاشیهای بچهها غرق میشود.
این شهروند خاطرنشان میکند: مقابل در ورودی اتاق آقای دکتر، تابلویی وجود دارد که میتوان بعد از گرفتن عکس بچهها به همراه نقاشیشان، تصاویر را در معرض دید عموم گذاشت. این کار نیز بههمت درمانگاه و با پیشنهاد دکتر انجام میشود و با این کار بچههای دیگر هم تشویق میشوند که نقاشی بکشند.
اما دکتر عباس شماعی، پزشک چهلوششسالهای که ایدهدهنده و انجامدهنده این روش از طبابت مخصوص کودکان است، هدف از انجام این اقدام را برطرف کردن ترس از پزشک میداند که در بیشتر بچهها وجود دارد. وی عنوان میکند: من اعتقاد دارم باید با بچهها دوست بود و به زبان خودشان با آنها ارتباط برقرار کرد. من عاشق کار با بچهها هستم و فکر میکنم این کمترین کاری است که در حوزه پزشکی میتوانیم در حق کودکان انجام دهیم.
او ابراز امیدواری میکند که تمام پزشکان در حوزه کودک، این نکته را به یاد داشته باشند که کار برای کودکان در هرحوزهای حساستر از سایر اقشار است. در حوزه پزشکی نیز باید از این مهم غافل نشویم. او اضافه میکند: در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا، اتاق کار پزشک کودک، نمونه کاملی از یک مهدکودک است با انواع اسباببازی و... من فکر میکنم اینگونه ایدهها میتواند حرکتی باشد درراستای رسیدن به مطلوب و آن چیزی که هدف نهایی است.
* این گزارش شنبه، ۱۱ اردیبهشت ۹۵ در شماره ۱۹۵ شهرآرامحله منطقه یک چاپ شده است.